سرای سلامتی

راهنمای حل مشکلات زندگی روزمره

سرای سلامتی

راهنمای حل مشکلات زندگی روزمره


مدتهاست که انسانها پریشون هستن و حتی توانایی تنها بودن رو ندارن که با خودشون و خدای خودشون خلوت کنن حتی خودشونم نمیدونن چرا این حال عجیبو دارن و همچنین تو شرایط های مختلف زندگی نمیدونن چه راهی رو باید انتخاب کنن چون آدم های اطرافشون هم اون سطح لازم از علم رو ندارن
سعی میکنم تا ذره ای بتونم با علم خدا و فطرت انسان دریچه ای از دانش رو بهتون نشون بدم تا به امید خدا بتونیم تو گردنه های زندگی راه درست رو انتخاب کنیم.

دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترس» ثبت شده است

۲۲
اسفند

ترس

                                                

 

در مطلب قبلی در باره ی امید که از رمزورازهای موفقیت در زندگی ست صحبت کردم  اکنون میخواهم راجع به  رمز شکست  درزندگی سخن بگویم آری ترس!

ترس  دقیقا نقطه ی مقابل امید است .

 

هر اندازه ای که در ذهن یا قلبتان ترس راه دهید به همان اندازه امید را نابود کرده اید در آیه های بسیاری خداوند بر این امر تاکید کرده که از هیچ چیزو هیچ کاری جز در هنگام انجام گناه نترسیم......

                                      

                                     

 

                                              

 

                                         

 

بله ترس از شکست ،ترس از مردم، ترس از فقر یا حتی ترس از حقارت همه ی این ها شمارا راهی ناکجا میکنند وقتی به خودتان آمده اید که به راه بسته خورده اید.

 

بیایید با خودمان قراری بگذاریم smileyاز امروز فقط خودمان واهدافمان وخدایمان را ببینیم  و بدون اینکه به این فکر کنیم چه چیزی قرار است پیش بیاید آیا دیگران از این اتفاق خوششان میاید یانه؟ آیا کار ما و روش مارا تایید میکنند یانه؟ فقط مسیر خود را با احتیاط و تفکر و مشورت با افراد دانا و موفق طی کنیم در تمام طول مسیر این تصور را در گوشه ی ذهنمان داشته باشیم که نتیجه کار صد در صد به نفع ماست وما فقط کافی ست راهمان را گام به گام جلو برویم و همین.

 

برای چند ثانیه چشمانتان را ببندید فکر کنید ، به شکست هایی که تاکنون خورده اید  به ناکامی هایتان به حس افسردگی یا منزوی شدنتان.........فکر کردید؟ آیا همه ی آنها به خاطر ترس  نبودند؟! آیا اگر نمیترسیدید و با شجاعت و قاطعیت هدف خود را دنبال میکردید باز هم این تجربیات را برای خود ساخته بودید؟smiley

 

ان شاالله این مطلب روزنه ای بوده باشد برای اینکه کلید گمشده ی درهای بسته ی اهدافتان را پیدا کرده باشید.

خوشحال میشوم نظرتان را بنویسیدheart

 

  • مریم طالبی
۱۸
اسفند

                           به نام او

 

چرا گاهی دعایمان مستجاب نمیشود؟

چرا با وجود تلاش بسیار نتیجه مورد انتظار نمیگیریم؟

 

حتما تاکنون برایتان پیش آمده که از ناکامی های پشت سر هم خسته شده اید و تلاشتان بی ثمر واقع شده در پاسخ به این ناکامی ها جملاتی از قبیل شانس ندارم، همش شکست میخورم، چرا پیروزی فقط برای دیگران اتفاق میفته ....را با خود زمزمه کرده اید یا اینکه از زبان خانواده یا دوستانتان شنیده اید که به سبب شکست های متوالی این جملات منفی را بیان کرده اند.

آیا با خود فکر کرده اید چرا؟

 

چرا با وجود علاقه و تلاش به کاری که انجامش داده اید باز هم نتیجه نگرفته اید ؟

بگذارید داستانی تعریف کنم شاید بتوانید راز مهم اجابت خواسته تان را از درون این داستان پیدا کنید.

 

 

روزگاری در زمان حضرت موسی مدتها باران با مردم قهر کرده بود همه مردم برای نزول باران دست به دعا بودند تا اینکه روزی حضرت موسی تنها به بالای کوه رفت تا از خدا درخواست باران کندخداوند در پاسخ موسی (ع)گفت حکمتش این است که در حال حاضر هیچ قطره ی بارانی به زمین نریزد موسی که از پاسخ خداوند نا امید شده بود برگشت وبه پایین کوه رفت .

 

آهویی که در میان سایر مردم برای نزول باران دعا میکرد با دیدن موسی که ناامید در حال برگشت است تصمیم گرفت شانس خود را امتحان کنده سمت کوه رفت موسی به او گفت ای آهو کجا میروی آهو گفت میروم تا یک بار دیگراز خدا درخواست باران کنم موسی گفت من که پیامبر خدا هستم فکر میکردم اگر من از او چیزی بخواهم بی شک اجابتم میکند اما اینطور نشد حال تو که مرتبه ات پایین ترازمن است چطور توقع داری دعایت مستجاب شود؟!بهتر است خودت را خسته نکنی...

 

اما آهو بدون توجه به موسی راه خود را گرفت و به بالای کوه رفت بعداز دقایقی آهو برگشت ناگهان صدای برخورد ابرها به هم بلند شد و باران شروع به باریدن کردsmiley

 

موسی که از این کار به حیرت آمده بود به پیشگاه خدا ازاینکه پیامبرش را اجابت نکرد اما خواسته ی آهو را برآورده کرد لب به شکایت گشود

وحی آمد ای موسی:  تو مرا خواندی اماوقتی گفتم هنوز وقتش نرسیده نا امید شدیو رفتی ولی آهو با وجود اینکه میدانست ممکن است همین جواب را به او بدهم باز از رحمت و مهربانی من ناامید نشد برای همین او را ناامید نکردمheart

 

ما انسانها گاهی برایمان پیش میاید که کاری را دوست داریم و برای آن تلاش میکنیم اما ته دلمان ترس داریم شاید آن ترس را حس نکنیم اما اگر کمی دقت کنیم میفهمیم صدایی در اعماق ذهنمان میگوید "شاید نشه"   "بیخود خوشحال نباش"   "شانس نداری اینم نمیشه"  و جملاتی از این قبیل ....

 

در همین هنگام است که نتیجه را علیه خود رقم میزنیم . در کتاب آخرین راز شاد زیستن خواندم که افکار انسان از خود انرژی تولید میکنند افکار مثبت انرژی مثبت وافکار منفی انرژی منفی تولید میکنند و انعکاس این انرژی اول از همه به سمت خودمان است بعد به اطرافیانمان . وقتی ته قلبمان میگوییم  نه این بارم نمیشه  انرژی منفی را تولید کرده ایم و انعکاس آن هم این است که با وجود تلاشمان دست خالی برمیگردیم جای هیچ شکایتی هم نیست چیزی که عوض دارد گله نداردfrown

ناامیدی پرده ایست میان ما و خدا تا وقتی ناامید باشیم و ترس از نشدن داشته باشیم قطعا نمیشود ...اما به محض اینکه به نیروی قدرتمند الهی ایمان داشته باشیم نیرویی که قادر به انجام هر کاریست و از او صلاح کارتان را بخواهید شما پرده ی میان خود و پروردگارتان را از میان بردارید واین امرامید تولید میکند فقط کافیست ایمان داشته باشید برای خدا هیچ کاری نشدنی نیست...

 

خداوند در کلام مقدس خود قرآن کریم فرموده بخوان مرا تا اجابت کنم تورا .شرط اجابت دعا خواسته ی در جهت سلامتی اعم از سلامتی جسمی، روحی، عقلی و ایمان به قدرت بی مانند الهی توام با امید و مهربانی  اوست. 

 

خوشحال میشوم نظرتان را بنویسیدheart

                                               

  • مریم طالبی